پاچه پلوی نادر میرزا

پاچه پلوی نادر میرزا

فهرست مطالب

پاچه پلوی نادر میرزا

پلو یکی از خوراک‌هایی هست که همگان می‌شناسند و مطمئناً نوع های مختلفی از آن را چشیده‌اند. پلو همان برنجی هست که در آن از مواد غیر از اینی همانند سبزیجات، گوشت یا حبوبات استفاده می‌کنند که شاید بصورت کته یا آبکش (چلو راحت) تهیه گردد. مساله جذاب نسبت به نوع های پلوهای ایرانی این هست که با دقت به اینکه برنج در کشور‌های خاصی همانند شمال زیاد کشت می‌شده و حمل آن به بقیه نقاط سخت بوده هست، لیکن نوع های مختلفی از این خوراک در نواحی گوناگون کشور ما وجود داشته هست.
در صورتی که تا بحال نام پاچه پلو را نشنیده‌اید، می بایست اذعان کرد این غذا جز پلوهایی هست که ضمناً در منابع گوناگون هم از آن بیشتر یاد نشده هست، همانند خیلی از پلوهایی که غیر از این در برنامه غذایی ملت جایی ندارد. اگرچه نیز حال نوعی از پاچه چلو به منصوب شهر شیراز وجود دارد لیکن دقیقا مانند پاچه پلو نیست. فقط یک خوراک افغانی به همین نام و حدودا با همین دستور در بعضی نواحی افغانستان طبخ و مصرف می‌گردد. در این مقاله دستور تهیه پاچه چلو به کنار توصیفات جالبی در خصوص این غذا از کتاب خوراک‌های ایرانی در لحظه قاجار منتشر می‌گردد. این دستور از حیث آشنایی، وارسی تاریخی و جامعه شناسی این غذا حائز ضرورت هست. نادر میرزا در خصوص پاچه چلو چنین نقل نموده هست :

” این پلو به کشور ما جز طهران بویژه به شمیران به مرز و بوم غیر از این نبوَد. پلویِ بی چارگان هست که به گوشت دسترس ندارند. من به روستایی که «دربندش» نامند در شمیران روزی که شاهنشاه به تماشای آبشاری که به البرز کوه نزدیک بدان روستاست رفته بودم، بدان جای نَزِه به خانه‌ی دهقانی فرو آمدم. گرسنه بودم خوردنی خواستم به دِرم خرم. دهقان گفت : اندکی بیارام که زن خورشی سازد. گفتم : نان و هرچه  مردان را خورشی یافت گردد پسندیده هست بباید آورد که سخت گرسنه‌ام. گفت : نان نداریم و به مجموع روستا این زمانه یافت نشود که شهریار گذشت و بندگان بخریدند و دِرم را دادند و انبوهیِ آن ها نان نگذاشت. موقع پیشین بود. منِ جوان سی ساله تنومند به ناچار به زیر درختان و کنار آب روان همی گشتم و سبزی‌های جویبار اندک اندک همی خوردم. دهقان را به خانه کنار جوی بود. آواز داد به خانه‌ای با دو تن پَرستنده رفتم. خانه پاک و نَزِه و گستردنی گسترده چوپان که روستاییان باشد. خوانی آورد. نظیر دست به خوردن دراز کردم، پلویی بس نرم و چرب بود و پاچه‌ی گوسپند به زیر آن نهاده، با خواهشی بسار خوردم. مرا بس خوب و بسندیده آمد. ندانم گرسنه بودم یا خویش نیک بود. و آن چنان باشد که پاچه‌ی پخته بجای گوشت به بین برنج نهند، نظیر غیر از این پلوها پزند.”

* تصویر تزئینی می‌باشد.

(Visited 2,088 times, 3 visits today)
زیادتر بخوانید :  توگی – Tougy

به این مقاله امتیاز دهید:

1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars (۲ رای، میانگین : ۵٫۰۰ از ۵)

پاچه پلوی نادر میرزاLoading…
منبع : foodculture.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *