پلاس سایز یا سایز بزرگ مساله این است!

پلاس سایز یا سایز بزرگ مساله این است!

فهرست مطالب

پلاس سایز یا سایز برتر نکته این هست!

تا اواخر دهه 1800 تمام لباس‌های خودمان را در خانه می‌دوختیم. برای خریدن آخرین ترندها هیچ فروش‌گاه برپایه اینترنت یا مرکز خریدی وجود نداشت. تمام مورد دقیقاً متناسب با اندام ما دوخته می‌شد و در آن لحظه ما معین نکردیم که چه اندازه‌هایی می بایست به موضوع سایز کوچک یا برتر در نظر گرفته شوند. به لطف فراگیری صنعت مد و فشن و موفقیت صنعتی، طراحی انبوه کارخانه‌ها عمل دوختن لباس را برای ما اعمال می‌دهند. نخستین بار واژه «پلاس سایز» در یک آگهی تلویزیونی در سال‌ها پایان 1920 گوش داده شد. هرچند، این واژه با استقبال نیکی مواجه نشد و تا سالیان 1940-1950 کلمه‌ای رایج نبود. در سال 1939 بود که دفتر ملی اقتصاد خانگی نخستین مطالعه علمی گسترده در خصوص اندازه گیری بدن زنان را اعمال داد. در این مطالعه 59 اندازه‌گیری گوناگون برای هر 15000 زن آمریکایی داوطلب اعمال شد. واجب به ذکر هست از آنجایی که به داوطلبان این مطالعه وجه معینی برای کسب و کار در آن پرداخت می‌شد و اعمال این مطالعه در دوره رکود برتر بود، شاید داده‌ها اکثر روی اشخاص کم وزن متوجه شده باشد. با این وجود نتایج آن منتشر شد. به زودی طراحی کنندگان و مشاغل پوشاک تخمین زدند که عدم نیاز الگوی لباسی دقیق با نوعی از اندازه‌های درست، هر ساله میلیون‌ها دلار برای آنان بها خواهد داشت. در نتیجه، از دفتر ملی خواسته شد تا استانداردهای اندازه را برای این صنعت فراهم کند. دفتر ملی از مطالعه قبلی استفاده کرد و داده‌های اندازه گیری 6300 زن سایر را هم به آن افزوده کرد. ساختار اندازه‌ها به ترکیبی عددی جایگزین شد که اندازه بالا تنه را نشان می‌داد، یکی از سه حرف، (T) قد بلند، (R) معمولی، یا (S) کوتاه قد و نمادی برای نشان دادن دور باسن، باریک (-)، متوسط ​​(بدون نماد) یا پُر (+)… اندیشه کنم حالا سایر تمام ماجرا را فهمیدید.

با گذشت لحظه، زنانی که در اندازه اکثر از ​​متوسط ​​طبقه‌بندی شدند، چه از لحاظ قد یا دور باسن و پر اهمیت نیز نبود ولو در صورتی که آنان فقط کمی از اندازه متوسط بالاتر باشند، از زدن برچسب روی لباس‌ها خویش حالت ناراحتی می‌کردند. در دهه 20، اسم سایز روی لباس آنان «فربه» بود و بعداً در زیادی با اصطلاحات کسی دیگر همچون «دلپذیر»، «باعظمت»، «چاق»، «بی‌قواره»، «برتر اندام» دیده شد. امروزه بعضی از این اصطلاحات به وضوح برای ما توهین آمیز هست لیکن در آن لحظه آنان حساب شده در نظر گرفته می‌شدند و به طور ابد در آگهی بازرگانی لباس، الگوی لباس‌ها و رگال‌های لباس به موضوع اصطلاحات قابل اجابت دیده می‌شدند. بعد از دست یابی به این دستاورد که «چاق»، همچون تمام اصطلاح‌هایی پیش از آن مفهومی نا مناسب دارد، آن را دگرگونی دادند. هر بار که یک اصطلاح با کسی دیگر تبدیل می‌شد، صنعت مد و فشن از شر کلمه آزار دهنده قبلی و قضاوت‌های آن آسان می‌شد. این دگرگونی موجب گواهی و رضایتمندی انسان ها می‌شد. بعد از یک دوره بی‌تفاوتی که تا سال‌ها بعد باقی مطلب داشت، دوباره اوضاع به سوی آغاز ناآرامی‌ها دگرگونی کرد و در کنار آن، حالت احتیاج به مباحثه، بی‌ارزشی و ولو عصبانیت به وجود آمد. این مسئله شما را به تفکر در این مورد مجبور می‌کند که آیا شما با واژه‌ها مساله دارید یا بدون در نظر گرفتن واژه، آن حالت نا مناسب که از «متوسط نبودن» می‌گیرید؟ مسئله و نگرانی ما برای «پلاس سایز» هیچ فرقی با بیزاری از سایر کلمه‌های به وجود آمده ندارد. آیا واژه‌ای جادویی وجود دارد که بتواند به خوبی در برچسب زدن به دیگران به نوعی عمل کند که توهین آمیز نباشد؟


طرح‌های «زیاد لاغر»


در اصل، استخوانی بودن نیز هیچ موقع در این بازی برنده نبود. شما می‌توانید شمار اضافه از آگهی بازرگانی قدیمی را پیدا نمایید که خانم‌های که به شکل طبیعی ساز کوچکی دارند را نیز به اندازه کافی نیکو در نظر نمی‌گیرند. خانم‌های زیاد لاغز هم همچون خانم‌هایی که در آن سر نمودار بودند، ناخوشایند و غیرقابل اجابت دیده می‌شدند. پس چگونه در پایان آنان بودند که به کسب و کار پرزرق و برق طریق رفتن در کت واک‌ها و ظاهری شدن در صفحات مجله های رسیدند؟ خب در اصل، این کسب و کار به دست مانکن‌های چوبی و حصیری اعمال می‌شد که در ویترین مزون‌ها قرار داشتند. لیکن در اواسط سالیان 1800 بود که آنان آغاز به تبدیل کردن آنان با نخستین مانکن زنده کردند. آن خانم‌ها اکثراً به علت قد بلند و اندام لاغر خویش به موضوع زنانی ترسناک در نظر گرفته می‌شدند، مخصوصاً در آن لحظه که داشتن اندامی برتر برای خانم‌ها لوگو‌ای از سالم بودن و باروری بود. مانکن‌های زنده وجه کمی دریافت می‌کردند و اکثراً در خانه‌های سازمانی زندگی می‌کردند و چندین بار در روز «فراخوانده» می‌شدند تا به موضوع طرح لباس جلوی خریدران طریق بروند و چشم اندازه خوب تری از لباس به آنان بدهند. به استثنای برخی چهره‌های معروف و کارکنان داخل خویش صنعت مد، فقط زنان با وضع اقتصادی نا به سامان طرح می‌شدند و به شدت مورد انتقاد قرار می‌گرفتند و دیگران نگاهی تحقیر آمیز به آنان داشتند چون که آنان لباس را برای وجه می‌پوشیدند و نه به دلیل زیبایی خودشان. بدون دقت به اندازه لباس، مانکن‌ها می بایست توانایی تماشا دادن هر لباسی را داشتند. خانم‌های با اندازه کوچک این مزیت را برای دوزنده لباس داشتند که می‌توانستند به موضوع یک چوب لباسی زنده عمل کنند و هیچ گونه حواس پرتی از لباس به دست طرح در عمل نبود. این اهمیت را با حالت اقتصادی نامناسب خانم‌ها و اندام باریک طرح‌های لباس ترکیب نمایید و این مسئله منطقی به نظر خواهند رسید (و احتمالاً کمی بدجنسی باشد).

در آن لحظه، واژه «طرح» به لباسی اشاره داشت که برای فروش به شخص خاصی دوخته می‌شد. حالت سرگردان «مانکن‌ها» و «‌طرح‌های» ابتدایی لباس با مرز نامشخص بین انسانیت طرح و لباس واضح و شفاف شد. هرچند، دست مزد کمی به آنان داده می‌شد و به دشواری قابل آبرو در نظر گرفته می‌شدند لیکن تا اینجای کار نیز عمل آنان بدون استثناء پرزرق و برق به حساب می‌آمد. تا پیش از سالیان 1960 که مدلی مشهور با نام مستعار توییگی و بعد از آن در سالیان 90 که دوران سوپر طرح‌ها شروع شد، آنان به هیچ‌مبلغ ایده‌آل دیده نمی‌شدند. با ظهور طرح‌هایی همچون سیندی کرافورد، کریستی تورلینگتون، نائومی کمپبل و کیت ماس ​​که به شهرت دست یافتند، دنیا آغاز به شناختن نتیجه آنان کرد. در دنیا حالا، تا اینجای کار این مسئله پر اهمیت هست که اندام‌های پر و قوس‌دار دقت‌ها را از دیزاین گرفته و ولو این اندام به نوعی جالب به حساب می‌آیند. در صورتی که زیادی از خانم‌ها بدن طرح‌ها را ایده‌آل می‌بیند لیکن فقط کسب و کار آنان پوشیدن لباس هست. آنان با مورد نظر پرت کردن حواس‌ها از لباس آن را نمی‌پوشند. این لباس‌ها می باشند که می بایست در مرکز دقت باشند. پس چطور ما اجازه دادیم که این خانم‌های با موقعیت اجتماعی پایین که انسان ها نگاهی تحقیر آمیز به آنان داشتند، قضاوتشان می‌کردند و اعتنایی به آن نمی‌کردند، اینگونه به چنین مقام بالایی برسند و ایده‌آل ما شوند؟


«پلاس سایز» در جهان طرح‌ها


با فزونی اندازه آمریکایی‌ها، کمپانی‌ها آغاز به کسب و کار در جریان «سایز صحیح» کردند که به طرز چشمگیری باورهای ما در خصوص سایز لباس‌هایی که می‌پوشیم را دگرگونی داد. به موضوع نمونه در سال 1958، اندازه 38 برای اندامی با دور سینه با تقریبً 78 سانتی، دور کمر 60 سانتی و دور باسن 82 سانتی مطلوب بود. تا سال 2008، اندازه 38 برای هر یک از این اندازه گیری‌ها در حدود 15 سانت فزونی یافته بود که با تقریبً در سال 1958 آن اندازه‌ها سایز 42 یا 44 به حساب می‌آمد. همچنان به این واقعیت دقت داشته شوید که «طرح‌ها» می بایست چوب لباسی‌های متحرک و تماشا دهنده‌های لباس باشند و نه نوع بدنی ایده‌آل، هر موردی بالاتر از اندازه 44 در دهه 1940 (با تقریبً اندازه نوین امروزی 36) برای یک طرح بالاتر از مقدار متوسط ​​در نظر گرفته می‌شد. اصطلاح «طرح سایز برتر» با زنی که لباس‌ها پلاس سایز می‌پوشد، یکی نیست.

1. واژه مشترک برای اشاره به زن و لباس

دقت داشته شوید که هدف از «پلاس سایز» تنها لباس هست و نه زنی که آن را بپوشد. در نتیجه، چطور آن را می‌توان به موضوع یک برچسب برای زنان هم در نظر گرفت؟ ما فقط می‌توانیم به واژه «طرح» به موضوع مثالی از تحولات خام بیان نگاه کنیم. قرار دادن اسم «طرح» روی آن خانم‌ها، خواه عمدی بوده باشد یا غیرعمدی، با مورد نظر پایین آوردن آنان از مقام انسانی و جایگزین کردن آن فقط به شیئی بود که کاری جز تماشا دادن لباس اعمال نمی‌دهد. در نتیجه قابل فهم هست که احساسات ابداع شده پشت برچسبی که ما به موضوع یک جامعه آن را گزینش می‌کنیم را به عهده بگیریم، اشاره کردن به یک خانم به موضوع یک کالای لباسی حالت توهین آمیز به همقدم خواهد داشت.

2. تاثیرگذاری و دگرگونی

با شستشوی مغزی که مجرای پخش‌های اجتماعی به شکل روزمره اعمال می‌دهند، ما با تصاویر تماشا داده شده و ولو دگرگونی دادن عمدی در آنان برای اغراق در بخش‌های مورد تمایل بدن احاطه شدیم. ما تصاویری فوتوشاپ شده از کک مک‌ها و کمرهای باریک می‌بینیم، خال‌ها و ترک‌های پوستی روی بدن پاک می‌شوند و در پایان موجب می‌شوند تا با حسرت به زن داخل نگاره نگاه کنیم، به زنی که ولو شایدً در زندگی صحیح اینگونه به نظر نخواهد رسید. ما به خودمان این اجازه را می دهیم که زیبایی خودمان را دست کم بگیریم چون که اعتقادی که برای ما ساختند این باور را در ما ایجاده نموده که می بایست همچون هر کسی غیر از مناسب ترین نسخه خودمان باشیم. مجله های، فیلم‌ها و تلویزیون به هدف داشتن محتوایی هنرمندانه به وجود آمدند و مجرای پخش‌های اجتماعی مظهر کنترل نگاره‌ها می باشند. آخرین باری که عکسی را با زاویه بدون پیج و خم یا بدون فیلتر ارسال پستی کردید را به یاد دارید؟ تصورات ما از زیبایی ابد در اکنون دگرگونی هست. هر وقتی که یک طرح تازه، سوپر استار تلویزیونی یا خواننده به معروفیت می‌رسد، آنان می‌توانند آنچه را که ما زیبایی در نظر می‌گیریم، دگرگونی دهند. لیکن این تمام ما هستیم که ایده‌های زیبایی را به تمام تعمیم می‌دهیم و ما اینکار را وقتی اعمال می‌دهیم که اجازه می‌دهیم موردی به دوست داشتنی برسد یا وقتی که گزینش می‌کنیم وجه خویش را کجا خرج کنیم.  فقط کافی هست تا دخترهای قد کوتاه، کک مکی با دندان‌های جلو آمده مشتری داشته باشند، در آن شکل آنان چیزهایی می باشند که ما به موضوع زیبایی تمام جا می‌بینیم.

پس در صورتی که می‌خواهیم موردی که در کاتالوگ‌ها و فیلم‌ها را می‌بینیم، دگرگونی دهیم می بایست آن موردی را دگرگونی دهیم که در اکنون حمایت کردن از آن هستیم. آیا شما ظاهر کیم کارداشیان را دوست ندارید لیکن تا اینجای کار نیز صفحه اینستاگرام او را برای وقت گذرانی جست و جوی می‌نمایید؟ سایر اینکار را اعمال ندهید! در غیر این شکل، شما در اکنون حمایت کردن از او هستید و زیبایی و برند او همچنان محبوب خواهند ماند. از زنانی پشتیبانی نمایید که در زمینه چیزهایی مکالمه می‌کنند که می‌خواهید اکثر ببینید. از کسب و کار‌هایی پشتیبانی نمایید که اکثر آنچه را که می‌خواهید ببینید، به نگاره می‌کشند. در صورتی که لاغری بیشتر از مقدار طرح‌های کمپانی جدیدی را دوست ندارید، خرید کردن کردن از آن برندها را متوقف نمایید. جایی که وجه خویش را خرج می‌نمایید اکثر چیزهایی که از آنان شکایت می‌نمایید، موضع شما را نشان می‌دهد. برندسازی دگرگونی نخواهد کرد چون که ما فقط امیدوار هستیم که چنین اتفاقی پیش بیاید. تنها زمانی این مسئله دگرگونی می‌کند که کانال وجه خرج کردن‌های ما هم دگرگونی کند. اگر چه چیزهای کسی دیگر هم وجود دارد که می بایست در وقت تجزیه و آنالیز چگونگی ابداع ایدئولوژی و احساسات ما و چگونگی دگرگونی آنان به مرور لحظه دقت کنیم. چیزهایی همچون جیره‌های نساجی دوره جنگ بین المللی دوم، آغاز هالیوود، ظهور دسته‌های صنایع غذایی در وقتی که سبک زندگی ما در اکنون کم تحرک‌تر شدن بود، تغییرات اخلاقی و نظارتی در نیروی عمل، تدبیر‌های مهاجرت، رشد فوری فناوری، دسترسی فوری به همه دنیا، تمام اینها به دگرگونی دنیا و مورد نظر متحرک وزن ایده‌آل یا نوع بدن هم یاری می‌کند. از آنجا که بدن ایده آل زن در اکنون دگرگونی و تحول و تحت اثر عامل ها بی‌شماری هست، هیچکس نمی‌تواند این ایده آل را به وجود بیاورد، این موردی هست که ما، به موضوع یک تمام، آن را اجابت کردیم.

در طی یک دهه گذشته، با ظهور باشگاه‌های ورزشی و ورزش‌های تفریحی، سایر حال استوار بودن به معنای جالب بودن هست (و ما واقعاً این اتفاق را دوست داریم). این بدان معناست که این مردان، زنان سایر و نوع بدن در مساوی نوع کسی دیگر بدن نیستند که قدرت را در دست دارد. بلکه علم و دانایی قدرت را در نزد دارد چون که حال می‌دانیم که برخلاف تأثیراتی که نمی‌توانیم آنان را کنترل کنیم، زیادی مورد های سایر وجود دارند که واقعاً می‌توانیم آنان کنترل کنیم.

  • گوسفند نباشیم، بدون اینکه بدن دیگران را تحقیر کنیم، هدفی برای بدن ایده‌آل خویش داشته باشیم.
  • سعی کنیم که مجرای پخش‌های اجتماعی کسی دیگر استفاده کنیم.
  • از کمپانی و برندهاییی حمایت کنیم که آن موردی که شما با آن موافق هستید را تبلیغ می‌کنند.
  • مکرر طریق مباحثه و گفت و گو را باز بگذاریم.

اکثر بخوانید: 6 لباس اینستاگرامیِ ترند برای فصل تابستان

منبع : www.styley.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *