پژوهش در مورد اعتیاد به خشم
خشم، در آمریکا یک اپیدمی هست؛ کل شی را آلوده نموده، از بگومگوهای مجرای پخشای تا جنون جاده، جنگها، کشتارهای مجموعهجمعی. لکن جدای از ابعاد خطرناک گستردهتر این حالت اصلی بشر و ارتباطش با خشونت، خشم، در معیارهای کوچکتر،روی زندگی روزمره شخصی ما نیز تاثیراتی دارد. کلشی، از درماندگی در مکان کنش گرفته تا اختلافات خانوادگی میتواند موجب بروز استرس، اضطراب و افسردگی گردد.
با اینکه میدانیم عصبانیت و خشم تا چه اندازه میتواند نابود کننده و دردناک باشد، چرا زمانی بروز میکند سرشار از آن میشویم؟ چرا علی رغم همه ی پیامدهای خطرناکش، به افتادن در دامش باقی مطلب میدهیم؟ پیامدهای قانونی، اجتماعی، مالی، جسمی، …
-
بیولوژی اعصاب آدم، خشم را مزیت میداند.
قسمتی از این پیامد مربوط به زمانای هست که خشم احساس نیکی دارد، حالت اینکه کاری اعمال میگردد. خشم، همه ی ترمزهای اخلاقی و منطقی مغز را لگدمال میکند زیرا از سامانه کنارهای آغازین ما نشات میگیرد: مرکز مغزی خودکارترین احساسات ما شبیه ترس و تمایل. سامانه کنارهای، تاثیرگذارترین تماس را با سامانه واکنش جنگ یا گریز ما دارد و در بر دارنده کنترل روی حملات آدرنالین، هشیاری، و بقیه غرایزی میگردد که شما را حاضر جنگ یا فرار بلافاصله میکند.
-
خشم، مشابه بقیه اعتیادهاست.
شی ای که اتفاق میافتد این هست که خشم، میتواند به حملاتی مشابه جنبشهای هیجان خواهی منتهی گردد، که در این جنبشها، خطر باعث برانگیختگی دریافتگرهای پاداش دوپامین در مغز میگردد، یا شبیه شمایلهای دیگراعتیاد شبیه قمار، ورزشهای شدید، در ضمن داروهایی شبیه کوکائین و متامفتامینها.
خشم میتواند پاداش خودش باشد، لکن شبیه بقیه اعتیادها، عواقب آخرین، خطرناک و حقیقی می باشند و اشخاص از انگیزههای خشم در آن زمان پیوری میکنند بدون اینکه به پیامدهایش توجهی داشته باشند.
-
خشم، شکنندگی نفس را زیادتر میکند.
شکنندگی و آسیب نفس، جنبه روانشناسی نیز دارد، که اکثراً در شخصیتهای خویش شیفته دیده میگردد؛ حملات بعداز خشم میتوانند با احساسات مخفی شده ضعف یا عدم امنیت روی دهند، به منزله راهی برای حالت قدرت در زمان و غلبه بر حالت ضعف و عدم امنیت. خشم ضمناً به اشخاص این حالت را میدهد که مختصرا در مقایسه با چیزهایی که معمولاً کنترلی رویشان ندارند، حالت کنترل کنند.
شوربختانه نتایج ناخوشایند، پیامدهای ناموافق جلوه شما نزد دیگران را که موجب آزارتان میگردد، تشدید میکند و چرخه ناامنی باقی مطلب پیدا میکند. یک چرخه خطرناک از خشم و کج خلقی و جریمه های که در آخر به فرد خشمگین آسیب میزند.
-
خشم شاید باخبر و خوشایند باشد و ضمناً روشی برای خودداری احساسی.
شوربختانه برای برخیها که در فضایی دائم آشفته و ناآرام برتر شدهاند، بیثباتی و دگرگونپذیری خشم شاید خودسرانه جایگزین به حالتی خوشایند گردد و به سردرگمی یا فرار از احساسات ناخوشایند مخفی شبیه خلاء یا ترس منتهی شود.
حمله خشم و ناسازگاری، احساس آشنایی داده و نزدیکی مخربی خلق میکند که شاید فردی این حالت را به مقابله با احساسات ناموافقتر شبیه شکست یا اندوه اولویت دهد. جدای از مکانهای خانوادگی دلخراش، افسران جنگ نیز در معرض این اعتیاد اشنا قرار دارند، زیرا تا مدتها در موقعیتهای پر از تهدید گذشته برقرار میشبیه و آن شرایط در دورههای گوناگون وقتی برایشات تکرار میگردد.
پس قیمت این را دارد که از خویش بپرسید آیا به خشم اعتیاد دارید؟ در صورتی که چنین هست، برنامههایی وجود دارد که به شما هم یاری میکند. شبیه:
روان درمانی (گاهی برای مدیریت خشم از راهکار روان-دانست درمانی استفاده میگردد، و ضمناً درمانی برای مقابله/دیدن دینامیکهای مخفی بینفردی و موارد گذشته که میتواند برانگیزاننده خشم باشد.)
درمان هرنوع اختلال شبیه افسردگی، اضطراب، و اختلال تنشزای پس از برخورد(PTSD) که میتواند خشم را بهمنزله یکی از علائم بروز دهد.
برنامههای مناسب غلبه بر استرس شبیه شوخی و تفریح/ ورزش/ یوگا / مدیتیشن/ سفر.
یادگرفتن رفتارهای تبدیل شبیه چگونگی حل مسئله بهطور ساختاری و اتکای کمتر روی ظغیانهای ناگهانی، مکالمه در مورد محرکهای خشم با دیگران پیش از آنکه روی دهند، تمرین تفکر/ باور و …
درباره گرایشاتتان صادقانه با اعضای خانواده و دوستان مکالمه نمایید.
لکن درست شبیه هر اعتیاد کسی دیگر، نخستین گام، تایید و پذیرفتن این هست که ایرادی وجود دارد؛ و برای بی نهایت از اشخاص این سختترین گام هست تا وقتیکه شوربختانه شی ای روی دهد که مسیر برگشتی برقرار نگذارد. تصدیق این مبحث که خشم شما جایگزین به یک چالش شده، احتیاج به خردمندی، بلوغ و شجاعت دارد و شوربختانه خیلی از اشخاص تا الان به عقب برنگشتهاند تا نتیجه رفتارشان را روی اطرافیانشان ببینند،اطلاع، نخستین گام برای دوباره ساختن هست.