روانشناسی سودمند گرا چیست؟
برخلاف روانشناسی سنتی که اکثر بر روی علل و لوگو های بیماری های روحی و روانی و اختلالات عاطفی تمرکز دارد، روانشناسی سودمند بر روی صفات، الگوهای فکری، رفتارها و تجاربی که به تفکر منتهی می شوند و می توانند مرغوبیت زندگی روزمره شخص را بهبود ببخشند، اصرار دارد.
این نکات شاید در برگیرنده خوش بینی، معنویت، امیدواری، خوشبختی، خلاقیت، پشتکار، عدالت و اراده آزادانه باشد.
روانشناسی سودمند گرا در زمینه جست و جو نقاط قوت شخص هست و به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف، بر روی نقاط سودمند شخص اصرار می کند. مقصود از این نوع روانشناسی تبدیل کردن انواع سنتی درمان با انواع حرفه ای نیست بلکه می خواهد تعادل خوب تر و زیادتری در فرایندهای درمانی فراهم آورد.
این نوع روانشناسی چه وقتی مورد استفاده قرار می گیرد؟
روانشناسی سودمند را می توان بر روی کودکان و بزرگسالان در مراکز آموزشی و مراکز مراقبت از سلامت روحی و روانی انجام کرد و به موضوع تمرینات رایزنی شخصی هم از آن مصرف برد. برای روانشناسی سودمند خارج از حیطه تمرینات درمانی نظیر مدیریت منابع انسانی و مدیریت کسب وکارها، فضای بازی وجود دارد.
چه انتظاری می بایست از این نوع روانشناسی داشته باشیم؟
روانشناسی سودمند اکثراً به موضوع دانش خوشحالی و شاد زیستن در نظر گرفته می گردد. یکی از سوالاتی که روانشناسان این حیطه کوشش دارند به آن جواب دهند این هست: آیا شخص می تواند همزمان نیز شاد باشد و نیز صحیح و منطقی ذهن کند؟ با اینکه روانشناسی سودمند مشکل ها جانور در دنیا و در اشخاص را قبول می کند لیکن بر این باور هست که شخص تا الان نیز می تواند در چنین شرایطی خلاق، معنی گرا و شاد زندگی کند و به خوشایند نیکی دست یابد.
مقصود از این طرز تفکر به حداقل رساندن افکار و رفتار بد در اشخاص و گسترش طزر ذهن خوش بینانه هست که می تواند زندگی فردی، مشاغل ای و اجتماعی شخص را بهبود ببخشد. مشاوران و درمانگران این حیطه از نوع های متفاوت تجربیات و تداخلات برای یاری به اشخاص استفاده می کنند تا بتوانند آنان را در زمینه نقاط قوت خویش آگاه سازند و بتوانند صفات و نقاط قوتشان را تقویت کنند.
این نوع روانشناسی چطور کنش می کند؟
رواشناسی سودمند و حرکت آن از سال ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شروع شد. این عنوان با آشناسازی رویکرد انسانی تر برای درمان آغاز به کنش کرد.
بعد از این آشناسازی، روانشناسان به این ثمر رسیدند که وارسی اسیب های جانور در شخص نمی تواند کمکی به او بکند و او را از مشکل ها روحی و روانی باز دارد.
در اواخر سال ۱۹۹۰ روانشناسی به نام مارتیت سلیگمن به این ثمر رسید که برای جلوگیری از بروز بیماری های روحی، محققان و کسب و کار کنندگان می بایست به پیوست وارسی نقاط قوت اشخاص باشند و فقط بر روی نقاط بد و نقاط ضعف او تمرکز نکنند.
او به این ثمر رسید که وارسی و بهبود صفات شخصیتی سودمند یک شخص می تواند او را در معادل بروز بیماری های روحی و روانی بیمه کند. به همین علت پیشنهاد کرد که روانشناسی پیروزی آمیز در آینده نباید فقط بر روی مشکل ها شخص تمرکز کند و می بایست قدرت و نقاط قوت شخص را هم مدنظر داشته باشد و بر روی بهبود آنان تمرکز نماید. او تمریناتی را در حیطه خوشحالی و شادی پیشنهاد کرد که می توان از آنان در کسانی که افسردگی، اضطراب یا ایرادی دارند استفاده نمود.
در روانشناسی سودمند می بایست به پیوست چه شی ای باشیم؟
دانش روانشناسی سودمند را می توان در کل سطوح مربیگری، رایزنی و روان درمانی به کنش برد. به پیوست شخص مشاغل ای حرفه ای و آگاه به دانش روانشناسی سودمند بگردید. علاوه بر پیدا کردن فردی که پس عرصه آموزشی مثبتی دارد، می بایست به پیوست درمانگری بمانید که با او ساده هستید و باید مشکل ها شخصی خویش را با او در بین بگذارید.