روانشناسی اشخاص گیاهخوار و خام خوار
عموماً بعضی از کارکنان روانشناختی در تعدادی از کسانی که تمایلای به مصرف اقسام گوشت ندارند، وجود دارد. به عنوان مثال کسانی که یک بار گوشت فاسد یا بدمزهای خوردهاند یا آنهایی که بوی گوشت خام در دوران کودکی اذیتشان نموده می باشد…
عادت به خوردن گوشت از سرشان میافتد. بعضی از بچهها یا ضمناً بزرگسالان نیز با دیدن صحنههای ذبح دام و طیور، دچار دلزدگی روانی از اقسام گوشت و محصولهای دام و طیور میشوند و برای اینکه بخواهند گوشت در دسترس زندهای را بخورند، حس عذاب وجدان میکنند.
با این حساب، میتوان نقش کارکنان روانشناختی را در عدم مصرف گوشتها بین اشخاص گیاهخوار یا خامخوار تا اندازهای موثر دانست لکن این کارکنان، می بایست رفع بشوند.
به این معنا که کسانی که بهعلت موارد روانی، گوشت و محصولهای دامی مصرف نمیکنند، می بایست بدانند این محصول های نیز برای سلامتشان سودمند می باشند و هرچه زودتر درصدد بر طرف این کارکنان روانی بربیایند.
آن سری از کودکان یا بزرگسالانی که بهعلت بوی گوشت از مصرف آن خودداری میکنند، میتوانند طعمدارکردن یا تحول طریق پخت گوشت را در برنامه غذاییشان بگنجانند.
والدین میتوانند بهجای اجبار فرزند خویش به مصرف گوشتهای تکهای که احتمالاً چندان مساعد بچهها نباشد، گوشت را بهشکل چرخنموده در غذاهای متفاوت ترکیب کنند تا مواد مغذی کافی به بدن فرزندشان برسد.
افرادی نیز که بهعلت ذبح دام و طیور، تمایلای به مصرف گوشتها ندارند، میتوانند با مراجعه به راهنما و طیکردن دورههای رواندرمانی این عادت خویش را کنار بگذارند و از تمام سریهای غذایی با حجم و گوناگونی متناسب و متعادل سود ببرند.